Tuesday, March 8, 2011

چهارشنبه سوری، این کهن سنت ایرانی


هم میهن ! با قاشق های خود  ، بر پشت بام های خانه  خود ، در کوچه ها  و   در خیابانها ، برای برگزاری، چهارشنبه سوری،   این کهن سنت ایرانی
 بر پشت ، پشقاب های فلزی خود بکوبیم و فریاد بر آوریم:                        

زندانی سیاسی ، آزاد باید گردد.
ننگ بر دیکتاتور ، ننگ بر دیکتاتور ، ننگ بر دیکتاتور
استقلال ، آزادی ، سامانه  ایرانی

تا اینکه ، همه گیتی بدانند که، شمشیر خونچکان اسلام در ایران ، دوباره ننگ و نفرت همیشگی برای  سر چاه نشینان و نامه پراکنان در چاه جمکران، آفریده است.
این بار هم ، حکومت اسلام در ایران ، برای زورآزمائی خود ، با گردآفرید ها و بابک های ایرانی، به جنگ سنتها و جشن های ایرانی آمده است .
تجربه این 1400 ساله،  باید به آنها آموخته باشد ، که با ضد فرهنگ ، به جنگ فرهنگ رفتن ،کاری بس بیهوده است.
1400 سال است که  این قوم تازی ، می کوشد ، تا با  خوشونت  ننگین  ، الله اهل عربستان خود را ، به  زادگاه فرهنگ پوینده گیتی ، کشور ایران  ، تحمیل کند .
در برهه ای از تاریخ این تحمیل مستقیم از سوی تازیان انجام گرفته و گه گاهی هم از سوی خائنین و پاچه خواران حکومتی و بیرون حکومت.
این تازیان همواره خواسته اند هویت ملی ما ایرانیان را با گردن زدن ، کشتار دسته جمعی ، شکنجه و کوچک کردن فرهنگ ملی ما به به زیر نشان پرسش ببرند و به  فرهنگ ملی ما توهین کنند.
چند سال پیش ، مطهری ، آخوند درباری گذشته  و  انقلابی کنونی،  پداران و مادران ما ایرانیان را ، احمق خواند ، این  دستاربند تازی نقش ، همانند دیگر ... های وادی اسلام ، که زبان مردمان بهشت را عربی میدانند و زبان مردمان  جهنم را پارسی ، با توهین به هویت ایرانی ما ، تلاش برای خریدن جای مناسب در بهشت برای خویش کرد.
شوربختانه این گوجستک تازی نشان در اثر یک ترور کور مرد و نادان به نزد الله شرف یاب شد.
چقدر خوب میشد بدانیم ، چند درصد از دوستان سبز بر این گمان هستند که زبان مردمان بهشت عربی است ؟ این هم یک پرسش است ، امید است که ایرانیان همواره  به اهمیت هویت  ملی خویش آگاه  باشند.
باری ،  مطهری بر این گمان بود  که، پدران و مادران ایرانیان احمق بوده و به فرزندان احمق خود ، آموخته اند که از روی آتش به پرنده و بگویند ، ای آتش ، زردی من از تو  ، سرخی تو از من ...
این کوته فکر تازی نقش ، نمیدانست که آتش در نزد ما ایرانیان نشان پاکی بوده  است و پریدن از روی آتش، نشان آتش پرستی نیست.
این افراد ، در بالای چاه نشسته ، در زیر آفتاب گرم ، در انتظار ، آقا امام زمان هستند و تخمه می شکنند و گه گاهی هم نامه ای به داخل چاه پرتاب میکنند و پاسخ آنرا از طریق فاکس یا ایمیل دریافت میکنند و... خوب بگذریم ... بیراه زدم که ببینیم که نظرات و دید آقای مطهری چقدر ، علمی است؟
پیش از اینکه کار دست خودم و شما بدهم و هردوی ما سنگ شویم و...
 بهر شکل کوتاه میکنم زیرا آن مردک مرده است و در نزد الله است ، یا به زبان پارسی گویش میکند و یا عربی ، امیدوارم که عربی صحبت کند؟!
 زیرا حیف زبان پارسی ...
این جشن زیبای کهن ایرانی ، هنوز هم در چشم اینگونه افراد بیخرد ، نشان آتش پرستی ما ایرانیان میباشد.
فردا در یک جستار ویژه برای چهارشنبه سوری با این بحث ادامه خواهم داد ، اما تلاش من بر این است که به دوستان خود بگویم ، با خبر رسانی درست
جشن کهن چهارشنبه سوری را تبدیل به یک کارناوال بزرگ قاشق زنی کنیم ، که هزاران هزار قاشق بر روی پشقاب های فلزی ، وحشتی در دل بسیجیان ایجاد کند که آنشب به یک نقطق عطف در جنبش مردم ایران تبدیل شود.
این تجربه در آرژانتین هم ، کارساز افتاد.
نباید تنها نیروی جوان را آنشب بکار گرفت. باید تلاش کنیم این رستاخیزملی همگیر باشد.
باید با به بیرون کشیدن بخش بزرگی از ایرانیان به داخل خیابان ها ، به آنسوی  حرکت کنیم که به این جنگ فرسایشی پایان دهیم و نیروهای مردمی را تا رسیدن به یک دورنمای روشن در خیابانها نگهداریم.
باید از شرایط نوین درون منطقه یاری جست و آنرا به سود منافع ملی مردم ایران هدایت کرد.
حکومت اسلام در ایران تا حدی آسیب پذیر است ، که خودشان در کلیپ های گوناگون به آن اعتراف میکنند.
این بر ماست که از موقعیت کنونی سود جوئیم و نیروهای خود را به بیرون از خانه ها رهنمون باشیم.
باید دست ها را در دست هم دهیم تا میهن خویش را کنیم آباد.
آباد باش ای ایران
آزاد باش ای ایران
از ما فرزندان خود
دلشاد باش ای ایران

2 comments: